مد من قسمت بیست و سوم، ادغام انگلیسی بخش دوم | همانطور که در شماره پیشین اشاره شد، شرکت استرلینگ-کوپر در مسیر یک پیچ تند قرار گرفت. مرحله ای که گاهی از آن به عنوان یک نقطه عطف استراتژیک از آن یاد می شود. هرمان فیلیپس مرد سیاسِ شرکت استرلینگ کوپر برای کسب ارتقای شغلی، اسراری از شرکت را برای مدیران پونام، پاول، لاو انگلیسی فاش می کند تا از این راه آنها را ترغیب به خرید استرلینگ-کوپر نماید و در این راه خودش هم به پست ریاست برسد.
نقشه او موثر واقع می شود و رقم پیشنهادی آژانس انگلیسی آنقدر مناسب است که سهامداران عمده استرلینگ-کوپر را مجاب به واگذاری شرکت نماید. دان دریپر هم که سهمی کمی در شرکت دارد ،در آن روزهای حساس، بکلی در شلوغی لس آنجلس آفتابی ناپدید شده است.
براساس سیاست مدیران شرکت انگلیسی آنها قصد دارند تا دست به ترکیب شرکت نزنند و تنها با تغییر محدود در مدیران ارشد شرکت در ایالات متحده نیز توسعه مجموعه خود را به این وسیله دنبال کنند. آنها به درستی سعی در حفظ ساختار شرکت دارند زیرا ورود به یک کشور جدید باید همراه با دوراندیشی، تعمق و بکارگیری راه های بدور از هیجان باشد. هرچند ایالات متحده ریشه های فرهنگی مشترکِ فراوانی با کشور انگلستان دارد و این کشور نزدیک ترین شریک اروپایی آمریکا به حساب می آید اما بازهم نباید تفاوت های آنها را نادیده گرفت.
فرهنگ سازمانی هرچند موضوعی است که به تازگی در دانش مدیریت و قلمرو رفتار سازمانی راه یافته اما مدیران انگلیسی از آن به خوبی آگاهند. آنها می دانند که فرهنگ سازمانی مجموعه ای است از باورها و اندیشه های مشترک که بر اندیشه و رفتار اعضای استرلینگ-کوپر تاثیر مستقیم داشته و می تواند باعث پیشرفت آن شود یا به عنوان مانعی بزرگ در راه رشد و شکوفایی شرکت بشمار آید. هرچند آنها آگاهند که کاستی هایی در استرلینگ-کوپر بویژه در زمینه جذب مشتریان بزرگ وجود دارد، اما با ایجاد تغییرات عمده و ایجاد فشار روانی بر کارکنان فعلی شرکت مخالفند.
در هر صورت ، پس از پایان نقل و انتقال، در جلسه ای، سنت جان پاول (Saint John Powell) سهام دار جدید شرکت، هرمان فیلیپس را به عنوان رییس جدید شرکت انتخاب می کند. در این جلسه برترام کوپر، راجر استرلینگ و دان دریپر حضور دارند.
از او خواسته می شود که به عنوان مدیرعامل جدید چشم انداز نوین شرکت را با توجه به سیاست هایش در این جلسه که تمام مدیران ارشد شرکت حضور دارند بیان کند. او که به خاطر سمت جدید عنان اختیار از کف داده است، می گوید علاقمند است تا به سوی خرید رسانه های تبلیغاتی بویژه تلویزیون-که در آن زمان رسانه ی جدیدی است- حرکت کند و بخش خلاقه را تنها یک ویترین خوب می داند!
دان دریپر که به عنوان مدیر خلاقیت، طرف مستقیم این حمله برق آساست، با کمال خونسردی به اعضای هیات مدیره شرکت می گوید اگر این آینده ای است که برای شرکت متصور شده اید، هرمان فیلیپس گزینه درستی است، اما من بخشی از این مجموعه نخواهم بود. انگار که اولین تکانه های جدی پیوند استراتژیک میان شرکت انگلیسی و آژانس آمریکایی هویدا شده است. دان با گفتن این جمله قصد ترک جلسه را دارد که هرمان فیلیپس همچنان بی محابا به دریپر می تازد:”یا به قراردادت احترام بگذار و یا از این جا برو بیرون و بیمه بفروش” – کنایه از اینکه اگر به سیاست های مدیر عامل جدید احترام نگذارد، باید به یک فروشنده حقیر دوره گرد تبدیل شود.
جلسه به سمت تنش پیش می رود و هرمان فیلیپس برای دان دریپر رجز می خواند و او هم علیرغم درخواست راجر استرلینگ، جلسه را ترک می کند.
بنظر شما چه عاقبتی در انتظار دان دریپر است؟ آیا واقعا دان دریپر آینده ی هولناکی در پیش دارد؟ اگر اینطور فکر می کنید کاملا در اشتباهید. در اولین ساعات مدیریت هرمان فیلیپس ، جان پاول درمی یابد که هرمان فیلیپس تندخو که قصد دارد به راحتی مدیرخلاقیت قدرتمند شرکت را به خاطر افکار نامتعادلش برکنار کند، لیاقت مدیریت این مجموعه بزرگ را ندارد و پس از اینکه ادغام کامل می شود، کلا او را از شرکت اخراج می کند.
شاید هرمان فیلیپس مزد بی خردیش را می گیرد که خیال میکند که مدیرعامل یک روزه می تواند، مدیر خلاقیت با سابقه و تاثیرگذار شرکت را به راحتی اخراج کند، شاید هم مزد خوش خدمتی اش را در خبرچینی. کسی چه می داند شاید او اولین قربانی ادغام انگلیسی است.
هرمان فیلیپس در این قسمت از سریال مد من سودای مدیرعاملی بر استرلینگ کوپر دارند.