مد من ، قسمت هشتم خوب، بد، زشت در استرلینگ کوپر! / پس از فراز و نشیب های فراوان در قسمت های ششم الی هشتم فصل اول سریال مد من که در حال و هوای گذشته مرموز دان دریپر، روابط شخصی او با مدیران شرکت، تحقیقات بازاریابی در مورد محصولات شرکت “بل جولی” (Belle Jolie) و مشکلات شخصی پیت کمپل گذشت ، به فصل نهایی این سه گانه یعنی جلسه ارائه کارهای مربوط به کمپین تبلیغاتی “بل جولی” (Belle Jolie) می رسیم.در این جلسه “فردی رامسن” کپی رایتر توانای شرکت در حال توضیح و تشریح طرح هایی هستند که به واقع اثر بخش است و در یک فضای متمایز طراحی شده اند. سه گانه ای که بنظر می رسد اوضاع شرکت “بل جولی” (Belle Jolie) را به نسبت رقبا سامان بخشد. آقای الیوت لورنس(Elliot Lawrence) نماینده مشتری، تحت تاثیر قرار گرفته است اما همکار پا به سن گذاشته اش آقای هیو برودی(Hugh Brody) اصلا از طرح ها خوشش نمی آید و با طرز فکر کهنه خود، طرح های بدیع شرکت استرلینگ کوپر را رد می کند. در این لحظه دان دریپر به جای دفاع از طرح ها خود، برای پایان دادن به جلسه از جای خود بلند می شود و رو به نمایندگان مشتریش می گوید، دیگر اینجا کاری نداریم. همه متعجب می شوند هم همکاران دریپر و هم مشتریان. دان دریپر در مقابل درخواست مشتری شگفت زده اش که از او می خواهد بنشیند چند جمله جالب به زبان می آورد.
اول اینکه به مشتری معترض می گوید:” شما تا این لحظه نقشه های خود را آزمایش کرده اید و در جایگاه چهارم قرار دارید.” یا در ادامه به وی می گوید:” شما به ما ایمان ندارید…” اینجا دو نکته برای نویسنده حائز اهمیت است که بخشی از آسیب های تبلیغات نیز ناشی از عدم رعایت این دو نکته به ظاهر ساده است. اول اینکه مشتری باید بپذیرد که تبلیغات یک مقوله کاملا تخصصی است و تنها بخشی از این شاخه علم مدیریت یعنی خلاقیت مربوط به استعداد درونی است و دیگر بخشهای آن کاملا جنبه علمی و مهارتی دارد و متخصصین شرکت های تبلیغاتی معتبر حتما در این زمینه بیشتر سررشته دارند. بنابراین اگر شرکت تبلیغاتی خود را به درستی انتخاب کردیم به قول دان دریپر باید به آنها ایمان داشته باشیم. اما نکته ای که متاسفانه در کشورمان اصلا بدرستی اجرا نمی شود نحوه انتخاب پیمانکار تبلیغاتی است.
اکثرا پیمانکاران تبلیغاتی از طریق رابطه انتخاب می شوند و یا برگزاری برنامه های رقابتی. یعنی از چند شرکت بنام تبلیغاتی دعوت می شود و با ارائه یک بریف مختصر از آنها خواسته می شود که کل کمپین تبلیغاتی را ساخته و در جلسه آتی رقابتی ارائه کنند. جالب اینجاست که گاهی در این فرم غیر مطلوب نیز، کار به یکی از شرکت های شرکت کننده در پیچ محول نمی شود بلکه کل اطلاعات جمع آوری شده توسط مشتری محترم به شرکت دیگری که اصلا در این رقابت نبوده داده می شود تا ایشان با بررسی زحمات گروهی دیگر ساخت تبلیغات مشتری را بعهده گیرد. در هرحال به جهت اینکه ما پیمانکار تبلیغاتی را یا بر اساس رابطه یا یک رقابت نادرست و نهایتا با یک جستجوی سطحی یافته ایم به او “ایمان” نداریم. بنابراین هرکاری که در این شرکت برگزیده ایجاد می شود مورد تایید ما نیست. شاید هم حق داریم زیرا به او اطمینان کامل نداریم. چون کمپانی تبلیغاتی مان را از مسیر شایسته محوری گزینش نکرده ایم. بنابراین آنها برای کسب رضایت شرکت سفارش دهنده کارهایی را انجام می دهند که ما دوست داریم و نکته اینجاست که اگر ما مثل آقای هیو برودی قصه مد من اینکاره بودیم ، در بین رقبا چهارم! نمی شدیم.
بنابر همین آموزه سریال مد من ، به شرکت هایی که نیازمند خدمات تبلیغاتی هستند توصیه می کنم تا برای صرفه جویی در زمان و پول خود، حتما پیمانکارشان را براساس تخصص و در یک پروسه طولانی ممیزی سختگیرانه انتخاب کنند و وقتی این شیوه پیاده شد به آنها آزادی عمل بدهند تا کارشان را بدرستی انجام دهند. این شیوه سالهاست که در کشورهای توسعه یافته جواب داده است و عمر همکاری شرکت های تبلیغاتی به دهه ها و گاهی قرن می رسد اما متاسفانه در کشور ما عمر همکاریهای تبلیغاتی به یک سال، یک ماه یا یک طرح می رسد.