داستان سرایی برند

داستان سرایی برند شیوه ای نو در بازاریابی نوین

فهرست مطالب

مقدمه ای درباره داستان سرایی برند : مدت هاست که بحث بازاریابی از طریق محتوا ، مورد توجه فعالان عرصه بازاریابی، بویژه در حوزه برند سازی آنلاین قرار گرفته است. با تغییرات روز افزون موتورهای جستجوگر در الگوریتم های جستجو و توجه بیش از پیش آنها به محتوای ارزشمند، ارزش محتوای سودمند در اشکال مختلف بازاریابی بازهم بیشتر شده است.

بصورتی که اصطلاح “ محتوا ، پادشاه است.[1] کاملا برای متخصصان این حوزه آشناست. روایت داستانی از یک برند نیز شیوه ای از بازاریابی محتوایی است. این مقاله کوتاه سعی دارد به ارائه ی راهکارهای کاملا موثر و در عین حال ساده و فارغ از بیان اصول گاه پیچیده ی “بهینه سازی سازی برای موتورهای جستجو” بپردازد. نکاتی کاملا عملیاتی که مسیر درگیر شدن و تعامل مشتریان را برندها و کسب و کارهای مختلف هموار می سازد.امید است مد نظر قرار گیرد.[2]

5 نکته بسیار مهم در داستان سرایی برند

از زمانی که داستان سرایی برند در بازاریابی محبوبیت یافت، کسب و کارهای بیشتر و بیشتری، این شیوه را در راس روش های ارتباط با مخاطبانشان قرار دادند. اما بیش از آن، مجموعه ای از اطلاعات غلط، عقاید نادرست و اعمال باطل با یکدیگر درهم آمیختند و هاله ای مغشوش از یک برند را ارائه کردند.
پس تعجب آور نیست، که چرا خیلی از این داستان ها به  مخاطبانشان نمی رسید. حتی آنهایی که دیده می شدند الزاما خوانده نمی شدند. در حالیکه تمرکز مخاطبان شما در میان داستان های مختلف برندها پرت شده است چگونه می خواهید توجه شان را به برند خود معطوف کنید؟
پاسخ ساده است. بهترین راه حل ارائه یک محتوای ارزشمند و پرمغز است. در اینجا 5 نکته که در این امر شما را یاری می کند ارائه شده است.

نکته اول: نشان دادن مسیر

بسیاری از محتوایی که توسط خوانندگان دریافت می شود، بصورت پراکنده است. برخی نکات اینجا و برخی پیشنهادات در جای دیگر. برخی از این محتواها هم کاملا در تناقض با یکدیگرند. مثلا فقط کافی است درباره پیام های گیج کننده درباره غذاهای سلامت فکر کنید. خوانندگان اغلب، کمتر به جزییات توجه می کنند چه برسد به آنکه آنچه را  شما تلاش می کنید راجع به برندتان منقل کنید، احساس کنند.

آنچه که خوانندگان به آن احتیاج ندارند لیستی از اصول کار، تولیدات و خدمات شماست[3]. چیزی که  آنها مشتاقانه بدنبالش هستند، اطلاعات بامعنایی است که مرتبط با زندگی شان باشد. بنابراین بجای دادن اطلاعات پراکنده، این بخش ها را در یک داستان یک دست در کنارهم قرار دهید. تنها آن بخش از اطلاعاتی که مرتبط به مخاطبان است و آن ها سعی در دسترسی به آن دارند را در یک داستان با تیتر قوی و از یک زاویه جذاب ارائه کنید.

نکته دوم: به من اعتماد کنید

برای اینکه در ملغمه ای از چرندیات[4] به چشم بیاید باید حس قابل اعتماد بودن را منتقل کنید. در صورت نیاز یک محقق استخدام کنید. مطمئن شوید که شخصی که محتوای شما را می نویسد، مورد اطمینان و وثوق باشد. خود را به یک منبع مورد اطمینان در زمینه کسب و کارتان تبدیل کنید.

نکته سوم: عمر مفید در داستان سرایی برند

عکس ها و ویدئوهای بامزه و خنده دار می توانند به صورت ویروسی پخش شوند ازاین رو، آنها توسط گروه بزرگی از مخاطبان بین المللی دیده می شوند و درباره شان جارو جنجال می شود. اما قبل از این که در این مسیر گام بردارید، صبرکنید و بیندیشید. آیا همه واقعا بیاد می آورند که فرستنده اصلی آن کیست؟ محتوا، حتی از نوع خنده دار آن هم بدون داشتن یک رابطه مشخص و روشن با فرستنده اش نمی تواند برند شما را بالا ببرد.

برای یک داستان بهتر، محتوای مفید و تاثیر گذار انتخاب کنید، چیزی که در زندگی مخاطبان هدف شما موثر باشد. این به آن معنا نیست که نمی توانید از شوخ طبعی استفاده کنید. بلکه بدان معناست که مطمئن شوید که به اندازه کافی متن و پیش زمینه اضافه کرده اید که داستانتان پرمعنا شود.

داستان سرایی برند

 

نکته چهارم: به ساحت من خوش آمدی

در داستان سرایی مرسوم است که یک شخصیت انتخاب کنیم و داستان را در حول تلاش ها و مشکلات او تعریف کنیم. در بازاریابی نیز یک مرد یا زن خیالی معمولا معرف یک مصرف کننده عادی است. در داستان سرایی برند یا یک کسب و کار نیز باید از یک شخصیت  و هویت قوی استفاده کنید. به عنوان مثال کسب و کار شما می تواند مانند یک دوست، راهنما و یا مربی برای مخاطب شما باشد. برای اینکه قادر باشید به این مهم دست پیدا کنید شما باید یک هویت یا یک سرلوحه واضح از خود ایجاد کنید.

بیشتر بخوانید: داستان‌سرایی داده ها

نکته پنجم: داستان ما

مصرف کنندگان، به مصرف کنندگان دیگر اعتماد می کنند. به همین جهت است که نقدها و نظرات  آنلاین در افرادی که می خواهند در نهایت پول خود را هزینه کنند ( خریداران بالقوه)  تاثیر بمراتب بیشتری نسبت به تبلیغاتی که به صحبت راجع به ویژگی ها یا مزایا می پردازند، دارد. داستان هایی که بر تجربه مصرف کنندگان تمرکز دارد باعث ایجاد اعتماد و اطمینان می گردند. وقتی شما با همراهی مشتری واقعی به بازخودهای وی در داستانتان می پردازید، شما به مرحله ای از ارتباط گام می نهید که مخاطبانتان از شما واقعا سپاسگزار خواهند بود.

داستان ها قبلا شامل همه اجزایی بود که نیاز داشت تا مخاطبان را با خود درگیر کند. آنها را با تمرکز بر روی محتوا،  بهتر کنید. با محتوایی که مستقیما به نیازهای مخاطبانتان مرتبط است. در نهایت یک شخصیت قابل اعتماد از خود بروز دهید، یک مسیر مشخص داشته باشید و فضا را برای ابراز نظرات مشتریان بازبگذارید. این نکات را برای ساختن یک داستان بهتر و قوی تر که توجهات را به سمت شما جلب می کند بکار ببرید.

[1] این اصطلاح اولین بار در سال 1996 توسط بیل گیتس در یک مقاله بکار برده شد و پس از آن رایچ گشت.
[2] این نوشته اثر Constance Bourg می باشد.
[3]  نویسنده اشاره به این موضوع دارد که خدمات و کالاهای مختلف بارها و بارها در فضای مجازی معرفی شده اند.
[4] اشاره به مطالب گیج کننده، نامرتبط و بعضا متناقض در فضای مجازی

اشتراک گذاری:
www.alijah.work/?p=1008

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *