داستان سرایی برند

داستان سرایی برند چیست و در Brand Story  باید به چه نکاتی توجه کرد؟

فهرست مطالب

مدت‌هاست بحث بازاریابی از طریق محتوا، مورد توجه فعالان عرصه بازاریابی، به‌ویژه در حوزه برندسازی آنلاین قرار گرفته است. با تغییرات روز افزون موتورهای جستجوگر در الگوریتم‌های جستجو و توجه بیش از پیش آن‌ها به محتوای ارزشمند، ارزش محتوای سودمند در اشکال مختلف بازاریابی مانند داستان سرایی برند بیشتر شده است؛ به‌طوری که اصطلاح «محتوا، پادشاه است» که برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط بیل گیتس استفاده شد، کاملاً برای متخصصین این حوزه آشناست. 

روایت داستانی از یک برند نیز شیوه‌ای از بازاریابی محتوایی است. این مقاله کوتاه سعی دارد با ارائه راهکارهای کاملاً موثر و در عین‌حال ساده، به بررسی نکات مهم در داستان سرایی برند بپردازد؛ نکاتی کاملاً عملیاتی که مسیر درگیر شدن و تعامل مشتریان را به برندها و کسب‌وکارهای مختلف هموار می‌سازد.

۵ نکته مهم در داستان سرایی برند

از زمانی که داستان سرایی برند در بازاریابی محبوبیت یافت، کسب‌وکارهای بیشتری، این شیوه را در رأس روش‌های ارتباط با مخاطبان خود قرار دادند؛ اما بیش از آن، مجموعه‌ای از اطلاعات غلط، عقاید نادرست و اعمال باطل با یکدیگر درهم آمیختند و ‌هاله‌ای مغشوش از یک برند را ارائه کردند.
پس تعجب‌آور نیست که چرا بسیاری از این داستان‌ها به مخاطبانشان نمی‌رسید؛ حتی آن‌هایی که دیده می‌شدند، الزاماً خوانده نمی‌شدند.

در حالی‌که تمرکز مخاطبان شما میان داستان‌های مختلف برندها پرت شده است، چگونه می‌خواهید توجه‌شان را به برند خود معطوف کنید؟ پاسخ ساده است. بهترین راه‌حل، ارائه یک محتوای ارزشمند و پرمغز است. در اینجا ۵ نکته که در این امر شما را یاری می‌کند، ارائه شده است.

نکته اول: نشان دادن مسیر

بسیاری از محتواهایی که توسط خوانندگان دریافت می‌شود، به‌صورت پراکنده است؛ برخی نکات اینجا و برخی پیشنهادات در جایی دیگر. برخی از این محتواها هم کاملاً در تناقض با یکدیگرند؛ مثلاً فقط کافی است درباره پیام‌های گیج‌کننده درباره غذاهای سلامت فکر کنید. خوانندگان اغلب کمتر به جزئیات توجه می‌کنند؛ چه برسد به اینکه آنچه شما تلاش می‌کنید راجع به برندتان منتقل کنید، احساس کنند.

آنچه خوانندگان به آن احتیاج ندارند، لیستی از اصول کار، تولیدات و خدمات شماست. چیزی که آن‌ها مشتاقانه به‌دنبالش هستند، اطلاعات بامعنایی است که مرتبط با زندگی‌شان باشد. بنابراین به‌جای دادن اطلاعات پراکنده، این بخش‌ها را در یک داستان یکدست کنار هم قرار دهید. تنها آن بخش از اطلاعاتی که مرتبط به مخاطبان است و آن‌ها سعی در دسترسی به آن دارند را در یک داستان با تیتر قوی و از یک زاویه جذاب ارائه کنید.

نکته دوم: به من اعتماد کنید!

برای اینکه محتوای شما در ملغمه‌ای از چرندیات به چشم بیاید، باید حس قابل اعتماد بودن را منتقل کنید. در صورت نیاز، یک محقق استخدام کنید. مطمئن شوید شخصی که محتوای شما را می‌نویسد، مورد اطمینان و وثوق باشد. خود را به یک منبع مورد اطمینان در زمینه کسب‌وکارتان تبدیل کنید.

برای یک داستان بهتر، محتوای مفید و تاثیرگذار انتخاب کنید.
برای یک داستان بهتر، محتوای مفید و تاثیرگذار انتخاب کنید.

نکته سوم: عمر مفید در داستان سرایی برند

عکس‌ها و ویدئوهای بامزه و خنده‌دار، می‌توانند به‌صورت ویروسی پخش شوند، توسط گروه بزرگی از مخاطبان بین‌المللی دیده شوند و درباره‌شان جاروجنجال ‌شود. اما قبل از این‌که در این مسیر گام بردارید، صبر کنید و بیندیشید. آیا همه واقعاً به یاد می‌آورند که فرستنده اصلی آن کیست؟ محتوا، حتی از نوع خنده‌دار آن هم بدون داشتن یک رابطه مشخص و روشن با فرستنده‌اش، نمی‌تواند برند شما را بالا ببرد.

برای یک داستان بهتر، محتوای مفید و تاثیرگذار انتخاب کنید؛ چیزی که در زندگی مخاطبان هدف شما موثر باشد. این به آن معنا نیست که نمی‌توانید از شوخ‌طبعی استفاده کنید؛ بلکه بدان معناست که مطمئن شوید به اندازه کافی متن و پیش‌زمینه اضافه کرده‌اید که داستانتان پرمعنا شود.

نکته چهارم: به ساحت من خوش آمدی!

در داستان سرایی مرسوم است یک شخصیت انتخاب کنید و داستان را حول تلاش‌ها و مشکلات او تعریف نمایید. در بازاریابی نیز یک مرد یا زن خیالی، معمولاً معرف یک مصرف‌کننده عادی است. در داستان سرایی برند یا کسب‌وکار نیز باید از یک شخصیت و هویت قوی استفاده کنید.

برای مثال، کسب‌وکار شما می‌تواند مانند یک دوست، راهنما یا مربی برای مخاطب‌تان باشد. برای اینکه قادر باشید به این مهم دست پیدا کنید، باید هویت یا یک سرلوحه واضح از خود به وجود آورید.

داستان‌هایی که بر تجربه مصرف‌کنندگان تمرکز دارد، باعث ایجاد اعتماد و اطمینان می‌گردند.
داستان‌هایی که بر تجربه مصرف‌کنندگان تمرکز دارد، باعث ایجاد اعتماد و اطمینان می‌گردند.

نکته پنجم: داستان ما

مصرف‌کنندگان، به مصرف‌کنندگان دیگر اعتماد می‌کنند. به‌همین جهت است که نقدها و نظرات آنلاین در افرادی که می‌خواهند در نهایت پول خود را هزینه کنند (خریداران بالقوه)، تاثیر به‌مراتب بیشتری نسبت به تبلیغاتی دارد که به صحبت راجع به ویژگی‌ها یا مزایا می‌پردازند.

داستان‌هایی که بر تجربه مصرف‌کنندگان تمرکز دارد، باعث ایجاد اعتماد و اطمینان می‌گردند. وقتی شما با همراهی مشتری واقعی به بازخوردهای وی در داستانتان می‌پردازید، شما به مرحله‌ای از ارتباط گام می‌نهید که مخاطبانتان از شما واقعاً سپاسگزار خواهند بود.

پس بهتر است داستان‌هایتان را با تمرکز روی محتوا بهتر کنید؛ با محتوایی که مستقیماً به نیازهای مخاطبانتان مرتبط است. در نهایت یک شخصیت قابل اعتماد از خود بروز دهید، مسیری مشخص داشته باشید و فضا را برای ابراز نظرات مشتریان باز بگذارید. این نکات را برای ساختن داستانی بهتر و قوی‌تر که توجهات را به سمت شما جلب ‌کند، به‌کار ببرید.

سخن پایانی

داستان سرایی برند، تنها یک تکنیک بازاریابی نیست، بلکه پلی است که ارتباطی عمیق و ماندگار بین برند و مخاطبانش ایجاد می‌کند. در دنیایی که محتوا به‌سرعت تولید و مصرف می‌شود، برندهایی که بتوانند روایت‌هایی تأثیرگذار و اصیل خلق کنند، در ذهن مخاطبان ماندگار خواهند شد. به یاد داشته باشید یک داستان خوب تنها زمانی اثرگذار است که با نیازها، احساسات و تجربیات مخاطبان همخوانی داشته باشد. پس به برند خود هویت ببخشید، صداقت را در اولویت قرار دهید و اجازه دهید داستان شما الهام‌بخش تعامل و اعتماد مشتریان باشد.

آیا همه کسب‌وکارها به داستان سرایی برند نیاز دارند؟

بله! داستان سرایی برند می‌تواند برای هر نوع کسب‌وکار مفید باشد. چه یک شرکت کوچک باشید و چه یک برند بین‌المللی، داشتن یک داستان منحصر‌به‌فرد می‌تواند به شما کمک کند تا جایگاه خود را در بازار تقویت کنید.

چگونه می‌توان داستان برند را به‌روز و جذاب نگه داشت؟

برای حفظ جذابیت داستان برند، باید به تغییرات بازار، نیازهای جدید مشتریان و روندهای روز توجه کرد. به‌روزرسانی محتوا، تعامل با مشتریان و استفاده از روش‌های جدید روایت‌گری، می‌تواند به ماندگاری داستان برند کمک کند.

اشتراک گذاری:
www.alijah.work/?p=1008

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *