• صفجه اصلی
  • مدیریت برند
  • چرا برند شما در خطر است؟ رایج‌ترین اشتباهات ساخت برند که می‌تواند شما را به ورطه نابودی بکشاند‍
چرا برند شما در خطر است؟  اشتباهات رایج در ساخت برند که می‌تواند شما را به ورطه نابودی بکشاند‍

چرا برند شما در خطر است؟ رایج‌ترین اشتباهات ساخت برند که می‌تواند شما را به ورطه نابودی بکشاند‍

فهرست مطالب

به‌ تعداد کسب‌وکارهای روی این کره خاکی، راه‌های متفاوت برای موفقیت در برندسازی وجود دارد و شناخت همه این راه‌ها غیرممکن است؛ بنابراین بهتر است مسیر دیگری را دنبال کنیم، مثلا با شناخت اشتباهات ساخت برند از آن‌ها اجتناب کنیم تا به موفقیت برسیم. در این مقاله می‌خواهیم همین اشتباهات را بررسی کنیم. پس اگر می‌خواهید برند خود را از ورطه نابودی نجات دهید، با علیجاه شهربانویی در معرفی 16 اشتباه برندسازی همراه شوید.

چرا باید از اشتباهات رایج در ساخت برند اجتناب کنیم؟

هیچ بیزینسی بدون اشتباه پیش نمی‌رود. اصلا لازمه موفقیت آزمون‌وخطا و کسب تجربه است؛ ولی نه هر آزمون‌وخطایی! مثلا برای کسب تجربه در رانندگی باید اشتباهات کوچکی را انجام داد و بعضی خطرات را به جان خرید، ولی نباید اشتباه بزرگی را مثل رانندگی با 140 کیلومتر در ساعت مرتکب شد. چنین اشتباهاتی حکم آزمون‌وخطا ندارند، بلکه جان انسان را به خطر می‌اندازند.

هدف ما در معرفی اشتباهات ساخت برند نیز جلوگیری از آزمون‌وخطاهایی نیست که هر برندی برای موفقیت باید آن‌ها تجربه کند، بلکه می‌خواهیم به اشتباهات بزرگی بپردازیم که حیات برند را نابود می‌کنند. اجتناب از این اشتباهات کسب‌وکارتان را به مسیر درست هدایت می‌کند. وقتی وارد این مسیر شدید، می‌توانید آزمون‌وخطا کنید، زیان‌های کوچک را به جان بخرید و همچنان به آینده روشن امیدوار باشید.

16 اشتباه رایج که برند را به نابودی می‌کشاند

وقت آن است که برویم سراغ اصل مطلب! در ادامه با 16 اشتباه رایج در ساخت برند آشنا می‌شوید. در نگارش این اشتباهات از مقاله لارا رایس، استراتژیست پیشرو در عرصه بازاریابی نوین و بنیانگذار شرکت Ries & Ries، در کنار چند شماره از معتبرترین مقالات اینترنتی جهان استفاده می‌کنیم.

1. توجه به رقیب به جای مشتریان

هدف هر کسب‌وکاری ارائه محصول به مشتریان است. عجیب است که با وجود چنین هدفی، هنوز بسیاری از کسب‌وکارها به جای مشتری بر رقبای بازار تمرکز می‌کنند. اگرچه شناسایی و ارزیابی رقبا برای شناخت جایگاه برند ضروری است، ولی هدف نهایی همیشه باید مشتری باشد. خانم رایس دراین‌باره از شرکت GWM یاد می‌کند:

«سال 2009 با شرکت خودروسازی GWM در چین کارمان را آغاز کردیم. تحقیقاتی که انجام شد نشان می‌داد که خریداران چینی ماشین‌های سدان را به خودروهای SUV ترجیح می‌دهند؛ زیرا خودروهای سدان پرستیژ بیشتری داشتند، در عوض خودروهای SUV صرفا کاربردی بودند و موقعیت اجتماعی خاصی نداشتند. بنابراین ما به GWM پیشنهاد کردیم تا روی خودروهای SUV تمرکز کند؛ زیرا هر 28 کمپانی خودروساز چینی به‌طور مشابهی بر روی خودروهای سدان تمرکز کرده بودند. نتیجه این شد که شرکت GWM به بزرگ‌ترین و سودآورترین شرکت خودروسازی چین تبدیل شد»!

هدف نهایی همیشه باید مشتری باشد.
هدف نهایی همیشه باید مشتری باشد.

2. فعالیت نامتمرکز

چرا مشتری باید از شما خرید کند؟ هر کسب‌وکار موفقی پیش‌از آغاز ابتدا به این سوال پاسخ می‌دهد. اگر حوزه فعالیت شما جدید و نوآورانه است که خوش‌به‌حالتان! چون رقیب خاصی نخواهید داشت؛ ولی فعالیت در اغلب حوزه‌ها با رقابت زیادی همراه است. بهترین راه برای موفقیت در رقابت بازار، ساخت یک مزیت رقابتی و تمرکز روی آن است.

نمونه‌ای از فعالیت متمرکز را می‌توان در بازار پیتزا آمریکا یافت. برندی مانند پیتزا هات (Pizza Hut) گوی سبقت را از رقبا ربوده است و بر رهبری بازار تمرکز دارد. دومینو (Domino) که توانایی رقابت با آن را ندارد، تصمیم می‌گیرد «تحویل سریع» را به مزیت رقابتی خود تبدیل کند.

پاپاجان (Papa John) پای خود را در کفش رقبا نمی‌کند و با شعار «عناصر بهتر، پیتزای بهتر» بر تهیه محصولی باکیفیت و خوشمزه تمرکز می‌کند. لیتل سزار (Little Caesars) هم تصمیم می‌گیرند بر قیمت تمرکز کند و با شعار «دو پیتزا با قیمت یکی» یا همان «یکی بخر، دوتا ببر» خودمان، موفقیت را در مسیر دیگری جستجو می‌کند.

برند لیتل سزار بر شعار «دو پیتزا با قیمت یکی» یا همان «یکی بخر، دوتا ببر» تمرکز کرده است.
برند لیتل سزار بر شعار «دو پیتزا با قیمت یکی» یا همان «یکی بخر، دوتا ببر» تمرکز کرده است.

مشاهده می‌کنید! هر یک از برندهایی که نام بردیم بین‌المللی هستند و میلیون‌ها مشتری دارند؛ ولی هیچ‌کدام به حوزه تمرکز دیگری وارد نمی‌شوند. همین موضوع باعث می‌شود از میان هزاران فست‌فود آمریکایی همین چند برند در ذهن مردم باقی بمانند.

3. درگیر شدن در جزئیات

کمال‌گرایی باعث می‌شود بسیاری از کارآفرینان در ابتدا مسیر درگیر جزئیاتی مانند انتخاب نام برند شوند؛ جزئیاتی که در نهایت تاثیر خاصی بر موفقیت آن‌ها ندارند. این استراتژی بازاریابی شما است که باعث فروش می‌شود، نه نام برندتان. مثلا تابه‌حال چند بار به دلیل نام‌گذاری کوکاکولا فکر کرده‌اید؟

احتمالا مانند بیشتر مردم تابه‌حال حتی یکبار هم نباشد. حق دارید! شما کوکاکولا می‌خرید تا از لحظه لذت ببرید، چه اهمیتی دارد که دکتر پمبرتون (بنیانگذار شرکت) در زمان انتخاب این نام چه منطقی داشته است!

کمپانی هاسِن (Hasen) یک مثال عالی برای درک این اشتباه است. وقتی این کمپانی اولین نوشابه انرژی‌زای خود را با نام «Hansen’s Natural Energy Pro» روانه بازار کرد، نتوانست با این نام تجاری موفقیت خاصی کسب کند. بنابراین نام «Monster» را برگزید و با همان استراتژی قبل، توانست در جایگاه دومین تولیدکننده بزرگ نوشابه انرژی‌زا در جهان قرار گیرد.

این مثال نشان می‌دهد انتخاب نام تجاری نامناسب با یک استراتژی درست قابل اصلاح است؛ ولی اگر استراتژی غلطی داشته باشید، نام جذاب نمی‌تواند کسب‌وکارتان را نجات دهد.

4. بی‌توجهی به محتوای بصری

بسیاری از برندهای قدرتمند با استفاده از عناصر بصری حرفه‌ای و مرتبط با برند، به موفقیت دست یافته‌اند، مانند شیشه برجسته کوکاکولا، کابوی معروف مارلبرو، لیموی کارونا، جام زیبای آرتیوس، قاچ پرتقال بلومون، مارمولک جیکو، غاز افلَک و غیره.

برندهای قدرتمند معمولا عناصر بصری قدرتمندی دارند.
برندهای قدرتمند معمولا عناصر بصری قدرتمندی دارند.

بی‌توجهی به این عوامل ممکن است در آینده شما را مجبور به تغییر استراتژی یا نام تجاری برند کند. البته پیرو اشتباه شماره 3، نباید تمرکز زیادی روی این جزئیات داشته باشید؛ ولی اگر همان ابتدا درست انتخاب کنید، از صرف هزینه زیادی در آینده جلوگیری خواهید کرد.

البته این مسئله هم مانند بسیاری از موضوعات مربوط به کسب‌وکار مثال‌های نقض دارد. مثلا برندهای سونی و سامسونگ محتوای بصری خاصی ندارند، بااین‌حال کیفیت بالای محصولات باعث محبوبیت همیشگی آن‌ها شده است.

5. آرزوی موفقیت یک شبه

بسیاری از برندها با آرزوی موفقیت یک شبه وارد بازار می‌شوند، ولی شکست یک شبه نصیب‌شان می‌شود. جلب اعتماد مشتریان، تبدیل‌شدن به برندی با اصالت و در نهایت موفقیت، پروسه‌ای زمانبر است. رهبران بزرگ که این مسئله را درک می‌کنند، همواره آهسته و پیوسته به اهداف خود نزدیک می‌شوند.

برندهای نوپا با هدف دستیابی به موفقیت سریع، هزینه‌های هنگفتی را خرج بازاریابی می‌کنند، درحالی‌که این کار زمانی مفید است که برند شما وارد بازار شده باشد. ابتدا باید بر روی روابط عمومی تمرکز کنید. شعار ما این است: اول روابط عمومی، بعد تبلیغات!

کارآفرینان باید زمان زیادی را صرف گسترش روابط عمومی خود کنند. وقتی برند وارد بازار شد و توانست فروش اولیه خود را آغاز کند، آنگاه فرایند بازاریابی و استخدام تیم‌های حرفه‌ای را دنبال کنید. در غیر اینصورت با هزینه‌های زیاد و کم‌بازده در شروع فعالیت، کسب‌وکارتان شانس زیادی برای بقا نخواهد داشت.

6. گیر افتادن در دام توسعه

دام توسعه یکی از بزرگترین اشتباهات ساخت برند است که معمولا گریبان‌گیر کسب‌وکارهای بزرگ می‌شود. یاهو را یادتان است؟ زمانی بازار «جستجوی اینترنتی» را در مشت خود داشت و ارزش کمپانی آن به 140 میلیارد دلار هم رسید؛ ولی در آخر چه شد؟ مدیران یاهو بدون هیچ استراتژی مشخصی موتور جست‌وجوی خود را به یک پرتال متنوع تبدیل کردند.

نتیجه این شد که مخاطبان برای یک سرچ ساده با طیف وسیعی از اطلاعات نامرتبط مواجه می‌شدند. در نهایت گوگل جایگزین یاهو شد؛ موتور جستجویی که فقط یک باکس سفید ساده داشت. حالا ارزش کمپانی یاهو با کلکسیونی از افتخارات از 30 میلیارد دلار تجاوز نمی‌کند که احتمالا 25 میلیارد آن مربوط به کمپانی هلدینگ آن Alibaba باشد، درحالی‌که گوگل یک کمپانی 2 تریلیارد دلاری است.

مثال دیگری از دام توسعه، رستوران‌های بزرگ مک دونالد است. مدیران این کمپانی لیست بلندبالایی از غذاها را به منوی خود اضافه کرده‌اند و حالا با مشکل در زنجیره تامین روبه‌رو هستند. در سمت دیگر داستان فست‌فود In-N-Out Burger قرار دارد که منوی آن به 4 محصول همبرگر، چیزبرگر، دوبل برگر و سیب‌زمینی سرخ‌کرده محدود می‌شود.

جالب است که فروش به ازای هر شعبه این فست‌فود از مک‌دونالد بیشتر است؛ درحالی‌که مک‌دونالد یک کمپانی بین‌المللی است و In-N-Out Burger یک فست‌فود محلی در آمریکا.

In-N-Out Burger شهرت مک دونالد را ندارد، اما شعبه‌های آن فروش بیشتری دارد.
In-N-Out Burger شهرت مک دونالد را ندارد، اما شعبه‌های آن فروش بیشتری دارد.

7. عدم درک برند

برندسازی به طراحی لوگوی جذاب خلاصه نمی‌شود، بلکه شامل ایجاد هویتی منسجم و متمایز است که ارزش‌ها، ماموریت‌ها و استراتژی‌های کلی یک کسب‌وکار را تعیین می‌کند. برند باید به هدف اصلی خود پایبند باشد و همواره مسیری منسجم را دنبال کند. علاوه بر این، اگر برند و اهداف آن به‌طور دقیق تعیین نشده باشند، در مواجهه با چالش‌هایی مانند ورود رقبا یا تغییر رهبری، کسب‌وکار با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود.

8. فعالیت بدون انسجام

فعالیت‌هایی مانند بازاریابی، تبلیغات و فروش باید طبق یک استراتژی مشخص و منسجم دنبال شوند. شما به چه برندی اعتماد می‌کنید؟ برندی که در با روش‌های مختلف و متفاوت به سراغ‌تان می‌آید، اهداف پراکنده‌ای دارد و بر روی موضوعات مختلفی تمرکز می‌کند. یا برندی که یک هدف واحد دارد، بر روی مزیت رقابتی خود تمرکز کرده است و دارای شعار ثابتی است.

یکی از رایج‌ترین اشتباهات ساخت برند، عدم توجه به لحن و رنگ برند است. وقتی از کانال‌های مختلف بازاریابی مانند بلاگ سایت، پست شبکه‌های اجتماعی یا بازاریابی ایمیلی اقدام به جذب مشتری می‌کنید، باید لحن صحبت و رنگ‌هایی که استفاده می‌کنید یکسان باشند. این دو مولفه هویت برند را به مشتریان معرفی می‌کنند. برای درک بیشتر این موضوع می‌توانید کتاب روانشناسی رنگ‌ها اثر ماکس لوشر را مطالعه کنید.

9. نادیده گرفتن تجربه مشتری

بازاریابی با فروش به پایان نمی‌رسد. یکی از اشتباهات ساخت برند نگاه کوتاه‌مدت به مشتریان و نادیده‌گرفتن تجربه آن‌ها است. تجربه منفی نه تنها باعث ساخت برندی خوشنام نمی‌شود، بلکه مشتریان گذشته شما را به بدخواهان (Detractors) یا متنفران (Haters) برند تبدیل خواهد کرد. این افراد تا جایی که بتوانند درباره برند شما منفی‌بافی و دیگران را از خرید محصولات آن منصرف می‌کنند.

اولین گام برای بهبود تجربه مشتری، صداقت است. برند باید به وعده‌هایی که می‌دهد صادق باشد. اگر می‌گویید محصول شما فلان ویژگی را دارد و بهمان تاثیر را در زندگی مشتریان می‌گذارد، واقعا باید چنین اتفاقی بیفتد. در غیر اینصورت، مشتری برند شما را دروغگو و نامعتبر خواهد شمرد.

از طرفی باید با تکنیک‌های بازاریابی بازگشتی، رسیدگی به شکایات، برگزاری کمپین‌های ویژه برای مشتریان قدیمی و روش‌هایی از این قبیل، مشتریان وفادار بسازید؛ کسانی که بدون هیچ دستمزدی حاضرند از برند شما حمایت کنند. این‌گونه می‌توانید برندسازی عمیق و باکیفیتی داشته باشید.

10. نگاه کوتاه مدت

اشتباهات 5 و 9 از نگاه کوتاه مدت سرچشمه می‌گیرند که خود یکی از بزرگترین اشتباهات ساخت برند است. داشتن چنین نگاهی به کسب‌وکار و مشتریان مانع از ایجاد هویتی پایدار می‌شود. سازمان‌هایی که استراتژی، چشم‌انداز و ماموریت طولانی‌مدتی برای خود متصور نمی‌شوند، در دام این اشتباه افتاده‌اند. برای کسب موفقیت پایدار در برندسازی باید به جای انتظار برای نتایج فوری، بر ایجاد پایه‌های قوی و استراتژی‌های بلندمدت تمرکز کنید

11. موج سواری نکردن!

مردم عاشق موضوعات ترند و پرطرفدار هستند. پوشیدن لباس‌های مد، دنبال‌کردن چالش‌های اینستاگرامی، استفاده از تکنولوژی‌های جدید و خوردن غذاهایی ترند مثال‌هایی از این علاقه است. کسب‌وکارهای موفق بر موج چنین موضوعاتی سوار می‌شوند و از آن‌ها نهایت استفاده را می‌برند.

تولید محتوای مرتبط با موضوعات ترند، استفاده از اینفلوئنسرها، برگزاری کمپین‌های بازاریابی خاص و به‌کارگیری هشتک‌های محبوب، نمونه‌هایی از این موج‌سواری هستند. عدم توجه به موضوعات ترند اشتباهی است که برندسازی شما را طولانی یا حتی ناموفق می‌کند.

البته فراموش نکنید که موج‌سواری نباید استراتژی اصلی کسب‌وکار باشد. اگرچه روندهای بازار باعث پیشرفت شما در برندسازی می‌شوند؛ ولی اگر فقط به آن‌ها تکیه کنید، با هر تغییر کوچکی باید استراتژی‌های بنیادی خود را تغییر دهید. این مسئله به هویت و انسجام برند آسیب جدی می‌زند.

12. بی‌توجهی به نتایج

عملکرد هیچ کسب‌وکاری بی‌نقص نیست؛ ولی اگر به نتایج استراتژی‌های خود توجه و آن‌ها را اصلاح کنید، به بی‌نقص‌بودن نزدیک خواهید شد؛ اگرچه هیچ‌گاه کاملاً به آن نمی‌رسید. یکی از اشتباهات ساخت برند بی‌توجهی به همین نتایج است.

نظر اولیه شما نسبت به مشتریان حاصل از تجربه و نگرش شما نسبت به آن‌ها است؛ بنابراین کاملا موثق نیست و ممکن است دچار سوگیری باشد. هرچه داده‌های واقعی در شکل‌گیری این دیدگاه اولیه دخیل باشند، اعتبار آن بیشتر است. بااین‌حال همیشه باید در تلاش باشید تا دیدگاه خود را به‌روزرسانی یا اصلاح کنید.

داستان استارباکس در سال 2008 به همین موضوع مرتبط است. وقتی شرکت موفقیت خود را در بزرگترشدن می‌دید، نتایج افت عملکرد را نشان می‌دادند. بنابراین استارباکس جیم‌دونالد، مدیرعامل خود را تغییر داد و آقای شولتز را جایگزین او کرد. مدیر عامل جدید در حرکتی انقلابی بیش‌از 7000 هزار فروشگاه استارباکس را تعطیل کرد تا با برگزاری دوره‌های آموزشی مهارت‌ بیش از 135 هزار باریستای خود را افزایش دهد. در نهایت تغییر دیدگاه آقای شولتز مشکل را حل کرد.

13. ترس از تغییر

ترس از تغییر را هم باید به لیست اشتباهات ساخت برند اضافه کرد. کسب‌وکارهایی که مدت زیادی با یک استراتژی به موفقیت رسیده‌اند، با احتمال بیشتری مرتکب این اشتباه می‌شوند. مثال شرکت کوکاکولا اگرچه در نهایت به تغییر منجر نشد، ولی نشان داد وقتی ترس از تغییر را کنار بگذارید، حتی اگر تغییر نکنید، موفق خواهید شد!

سال 1985 بود که مدیران کوکاکولا متوجه شدند سهم آن‌ها از بازار در حال کاهش است. شرکت پپسی محصولی جدید را عرضه کرده بود که طعم بهتری داشت و رفته‌رفته مشتریان کوکاکولا را متقاعد می‌کرد پپسی بخرند. گویزوتا مدیرعامل وقت کوکاکولا باید یک تصمیم بزرگ می‌گرفت؛ آیا حاضر است برای رقابت با پپسی فرمول 99 ساله خود را کنار بگذارد! پاسخ او مثبت بود و این اوج شجاعت مدیر در مواجهه با ترس از تغییر را نشان می‌داد.

روبرتو گویزوتا ترس را کنار گذاشت و تصمیم گرفت فرمول 99 ساله را تغییر دهد.
روبرتو گویزوتا ترس را کنار گذاشت و تصمیم گرفت فرمول 99 ساله را تغییر دهد.

البته تغییر فرمول قدیمی باعث نشد مشتریان محصول جدید را بیشتر بخرند، اتفاقا اعتراضات را برانگیخت. مشتریان کوکاکولا نشان دادند هدفشان از خرید این محصول نه یک طعم خوشمزه‌تر، بلکه اصالتی است که در پشت یک فرمول 99 ساله نهفته است.

خیلی زود کوکاکولا مجبور شد فرمول قدیمی را هم در کنار نوشابه‌های جدید عرضه کند. با این کار ناگهان حمایت از فرمول قدیمی افزایش یافت. انگار موضوع برای مشتریان کوکاکولا، هویتی شده بود! در نهایت کوکاکولا سهم بازار خود را به‌دست آورد، آن هم با یک تغییر ناموفق!

14. عدم استفاد از متخصصان

برندسازی فرایندی پیچیده است. برای موفقیت در آن باید در زمینه‌های مختلفی مانند بازاریابی، طراحی گرافیک، تحلیل رفتار مصرف‌کننده و روانشناسی دانش آکادمیک و تجربه عملی داشته باشید. بدیهی است یادگیری کامل همه مهارت‌ها برای مدیر کسب‌وکار ناممکن است. بنابراین بهترین راه استفاده از متخصصان هر حوزه است. اگر یافتن همه این متخصصان برایتان کاری دشوار است، می‌توانید از آژانس‌های برندسازی کمک بگیرید.

15. عدم توجه به مسئولیت اجتماعی

این روزها با گسترش هرچه بیشتر شبکه‌های اجتماعی، مردم به فعالیت‌های خارجی برندها نیز توجه زیادی دارند. توجه به مسئولیت‌های اجتماعی یکی از این فعالیت‌ها است که احترام و اعتبار برند را متحول می‌کند. فرض کنید از علاقه‌مندان به طبیعت هستید و همیشه از محصولات شرکت ایکس (یک شرکت فرضی) خرید می‌کنید.

پس از مدتی متوجه می‌شوید این شرکت برای ساخت محصولات خود به طبیعت آسیب می‌زند، مثلا فاضلات خود را به دریا می‌ریزد یا اراضی جنگلی را تصرف می‌کند. پس‌از آن چه می‌کنید؟ احتمالا مانند بسیاری از علاقه‌مندان به طبیعت در کمپین‌های اعتراضی شرکت می‌کنید، محصولات شرکت را تحریم می‌کنید و دیگران را نیز تشویق می‌کنید از آن خرید نکنند.

مثال قبل به خوبی نشان می‌دهد عدم توجه به مسئولیت اجتماعی نیز یکی از اشتباهات ساخت برند است. البته توجه درست به این مسئله می‌تواند ورق را به نفع شما برگرداند. برندهایی هستند که با کمک به خیریه‌ها و نهادهای اجتماعی، اعتبار و احترام زیادی کسب می‌کنند و از این طریق، از رقبا پیشی می‌گیرند. مایکروسافت، لوگو و استارباکس از شرکت‌های پیشتاز در این زمینه هستند.

16. عدم توجه به داده‌ها

داده‌ها معیار خوبی برای شناخت مشتریان و رقبا هستند. هرچه تصمیمات و استراتژی شما داده‌محورتر باشد، اعتبار بیشتری دارد. توصیه می‌کنیم از اولین مراحل چیدن استراتژی تا بررسی نتایج و تصحیح آن، به داده‌ها تکیه کنید. با استفاده از این داده‌ها به جایگاه خود در بازار پی ببرید و آن را ارتقا دهید.

10 نکته برای ساخت برندی قدرتمند

تاکنون با بزرگترین اشتباهات ساخت برند آشنا شدید. در این بخش می‌خواهیم به‌طور مختصر به روش‌های ساخت یک برند قدرتمند اشاره کنیم. کنار گذاشتن اشتباهات پیشین در کنار استفاده از این روش‌ها می‌تواند کسب‌وکار شما را متحول کند.

عنوانتوضیحات
داستان خود را بسازیدمردم داستان‌ها را به یاد می‌سپارند. برای برند خود داستانی جذاب و به‌یادماندنی بسازید و از طریق رسانه‌های مختلف آن را به مخاطبان گوشزد کنید.
به لحن برند وفادار بمانیدلحن برند شیوه ارتباط شما با مشتریان در رسانه‌های مختلف است. این لحن بخشی از هویت شماست و باید همواره منسجم و ثابت باشد.
یکپارچگی برند را حفظ کنیدشبکه‌های اجتماعی، تبلیغات محیطی، ایمیل، پیامک و غیره، روش‌هایی برای ارتباط با مشتریان هستند. می‌توانید از ترکیب روش‌های مختلف استفاده کنید، به شرط آنکه استراتژی شما در همه آن‌ها یکپارچه باشد.
بر تجربه مشتری تمرکز کنیدبه جای تمرکز روی رقبا، سهم بازار، اوضاع اقتصادی و غیره، بر تجربه مشتریان تمرکز کنید. در نهایت آن‌ها هستند که سرنوشت برند شما را تعیین می‌کنند.
شفاف و صادق باشیدبه آنچه می‌گویید صادق باشید و برای جذب مشتری کمترین دروغی به زبان نیاورید. مهم‌ترین معیار اعتبار برند در طولانی مدت، شفافیت و صداقت است.
در شبکه‌های اجتماعی فعال باشیدامروزه اکثر مردم بخشی از روزمرگی خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. این بهترین فرصت برای ارائه تبلیغاتی خلاقانه و برندسازی است.
از اینفلوئنسرها کمک بگیریداینفلوئنسرها کسانی هستند که در شبکه‌های مجازی اعتبار زیادی دارند. می‌توانید با کمی هزینه، از اعتبار آن‌ها برای تبلیغ کسب‌وکارتان استفاده کنید.
بهینه‌سازی کنیدنتایج استراتژی‌ها و کمپین‌های تبلیغاتی خود را اندازه‌گیری کنید و همواره به‌دنبال بهینه‌سازی آن‌ها باشید.
هویت داشته باشیدبرند شما باید ماموریت و چشم‌انداز مشخصی داشته باشد، این چشم‌انداز را تعیین کنید و در مسیر رسیدن به آن گام بردارید.
مشتریان خود را بشناسیدتنها زمانی می‌توانید در قلب مشتریان جای بگیرید که آن‌ها را بشناسید. با استفاده از آمارها و برگزاری نظرسنجی به علایق مشتریان پی ببرید و یک استراتژی مشتری‌محور را در پیش بگیرید.
10 نکته برای ساخت برندی قدرتمند

سخن پایانی

اگر از اشتباهات بزرگ و جاده‌ خاکی‌های مسیر موفقیت دور بمانید، تقریبا هر مسیر دیگری به مقصد مطلوب خواهد رسید. در این مقاله تلاش کردیم همین جاده‌های خاکی را بررسی کنیم. فراموش نکنید که آزمون‌وخطا بخشی از مسیر موفقیت است و نمی‌توان از آن جلوگیری کرد، باوجوداین نباید اشتباهات را بزرگ را دوباره انجام دهید و به قول معروف، «آزموده را آزمودن خطاست». حال‌که با اشتباهات ساخت برند آشنا شدید، در مسیری امن و مطمئن قدم می‌گذارید که آزمون‌وخطای آن باعث آسیب جدی به کسب‌وکارتان نمی‌شود. در انتها خوشحال می‌شویم شما نیز اشتباهات رایجی که می‌شناسید را در بخش نظرسنجی ثبت کنید تا به این مقاله اضافه شود.

سوالات متداول

چرا باید از اشتباهات ساخت برند دور بمانیم؟

برندسازی فرایندی طولانی و پرهزینه است. اشتباهات ساخت برند ممکن است همه زمان و هزینه صرف‌شده را به باد دهند.

چرا برند باید لحن ثابت و منسجمی داشته باشد؟

لحن یکی از مولفه‌های هویت برند است. استفاده از لحن ثابت و منسجم در همه رسانه‌های بازاریابی، باعث حفظ هویت و اعتماد مشتریان خواهد شد.

آیا برای ساخت برند موفق باید به روندها تکیه کرد؟

توجه به روندها یک راهکار عالی است، ولی تکیه به آن‌ها به استراتژی کسب‌وکار آسیب می‌زند. بنابراین روندها باید یک وسیله باشند، نه هدف اصلی.

منابع: + + +

اشتراک گذاری:
www.alijah.work/?p=1649

4 پاسخ

  1. سلام ممنون بابت انتشار این مطلب
    مورد آخر به نظرم جای تامل و بحث بیشتری داره، مخصوصا مثال گوگل خیلی جالب بود… ممنون میشم نظر خود شمارو هم در این مورد بدونم.
    همین طور داستان مورد چهارم درباره برند های ایرانی و سوپر اپلیکشن ها.
    با تشکر

    1. سلام خوشحالم که این نوشته نظر حضرتعالی را جلب کرد. اگر من بخواهم با این بضاعت کم نظرم را عرض کنم باید بگم، علوم انسانی مثل ریاضیات نیست که حتما دو دوتا چهار شود. گاهی با اینکه همه ی برنامه ریزی ها انجام می شود به جای چهار، یک می شود و گاهی چهل.
      به هرحال آقای ریز هم نظرشان را در مورد گوگل گفته اند که آینده نشان خواهد داد که این اتفاق ناخوشایند برای گوگل هم اتفاق می افتد یا آنها از سرنوشت رقیبانشان درس گرفته اند. اما در مورد عدم استفاده از عناصر بصری قدرتمند که متاسفانه از بی اعتقادی به آن از سوی بسیاری از برندها ناشی می شود، تهدیداتی به آنها وارد می شود. این مساله قابل کتمان نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *